کیست در شکم زن مبتلا به نفخ تشخیص داده شد
یاسمین ییلماز با مشاهده حرکت در بدن وی در هنگام خواب ، به پزشک مراجعه کرد و کیستی به اندازه نوزاد 9 ماهه در معده او پیدا شد.
یاسمین ییلماز ، معلم انگلیسی مقیم دیاربکر ، از کودکی با تورم در شکم خود زندگی می کند.
ییلماز با تصور اینکه این تورم به ژنتیک یا غذای او مربوط است ، کرونا را گرفت و بعداً علائم مختلف بیماری را مشاهده کرد.
ییلماز با توجه به این که تورم در شکمش افزایش یافته و معده او شبانه بر اساس موقعیت خواب خود حرکت می کند ، با پزشک مشورت کرد.
2.5 قتل سیست از کمربند او
اگرچه به ییلماز گفته شد که در ابتدا باردار است ، اما پس از مدتی حقیقت آشکار شد. ییلماز که کیست 25 سانتی متری در ناحیه شکم دارد ، برای درمان فوری به زادگاهش اسکیشهیر آمد. در طی فرآیند درمان ، مشخص شد که کیست با ایجاد عفونت به اندام های مختلف گسترش یافته است. در نتیجه ، کیست ، که به وزن 2.5 کیلوگرم و اندازه 25 سانتی متر رسید ، در شکم ییلماز ، که تحت عمل جراحی قرار گرفته بود ، با موفقیت برداشته شد.
“من زندگی حامله ای داشتم”
ییلماز با بیان اینکه هنگام لمس شکم احساس توده می کند ، گفت: “من ژانویه گذشته کووید -19 گرفتم و با خانواده ام به اسکیشهیر آمدم. من کروناویروس بسیار سنگینی داشتم ، حدود 1 ماه نتوانستم از تخت بلند شوم. در این مدت چندین بار خونریزی کردم. من آنها را به کووید -19 گره می زدم. بعد از گذشت یک ماه ، به نوعی با داروهای پزشکان برخاستم و با انجام وظیفه برگشتم. وقتی به مدرسه برگشتم ، همیشه عجله داشتم ، اما این را با وجود جرم در شکمم تجربه می کردم و نمی دانستم. وقتی به دیاربکر برگشتم ، معده معمولاً متورم بیشتر متورم شد. انگار بچه 9 ماهه است. وقتی دراز کشیدم شکمم را لمس کردم ، توده ای به دستم می آمد. من مثل حامله زندگی می کردم. شبی 20 بار ادرار می کردم. او شبها حرکت می کرد. ” گفت.
“به اندازه 9 ماهگی نوزاد رسید”
ییلماز با تأکید بر اینکه جرم در شکم او به اندازه یک نوزاد 9 ماهه رسیده است ، گفت: “من با تحقیق ، احسان حججه را پیدا کردم. سپس او مرا در اسکیشهیر معاینه کرد. او همچنین وقتی جرم را در شکم من دید بسیار متعجب شد. او اکنون به قد یک نوزاد 9 ماهه رسیده است. در حال گسترش عفونت فراتر از اندازه خود بود. وارد عمل جراحی شدم. عمل سختی داشتم ، وقتی بیرون آمدم ، دیدم شکمم صاف است. من خیلی سالم تر بودم با توجه به آنچه از معلم شنیدم ، به آرامی دور اندام من پیچیده شد و به سمت قلب حرکت کرد. ” او گفت.