ایلان ماسک ، داستان ثروتمند شدن ایلان ماسک
ایلان ماسک ، داستان ثروتمند شدن ایلان ماسک
من تو این ویدیو سعی کردم راجع به ایلان ماسک و سبک زندگی و رموز موفقیت اون اطلاع رسانی کنم. من اینجا بهتون میگه که اون چطور و از کجا شروع کرد و اهداف و تفکراتش چیه. ایلان ماسک یه نابغست که می خواد دنیا رو عوض کنه.
ایلان ماسک، کارآفرین و میلیاردر معروف، موفق شد در هفتهای که گذشت، جف بزوس، بنیانگذار آمازون را کنار زده و لقب ثروتمندترین مرد جهان را از آن خود کند. سهامدار اصلی تسلا و بنیانگذار شرکت موفق اسپیسایکس به لطف رشد پیوسته و خیرهکننده سهام شرکت خودروسازی خود با حدود ۲۰۸ میلیارد دلار ثروت، اکنون یکی از موفقترین کارآفرینان و تاجران تاریخ بهشمار میرود. اما علت موفقیت ایلان ماسک چیست؟ این شما و این راهنمای موفقیت در تجارت از نظر ایلان ماسک!
آنچه در ادامه میخوانید، نکات کلیدی در دیدگاه ایلان ماسک به تجارت است که نقش قابل ملاحظهای در موفقیت او داشتهاند:
۱. همهچیز پول نیست
این موضوع بدونشک یکی از نکات کلیدی در نگرش ایلان ماسک به تجارت است. نگاهی به مصاحبه او بیندازید. او بارها گفته که دقیقا نمیداند چقدر ثروت دارد. «اینطور نیست که کپهای از پول جایی جمع کرده باشم. درواقع من تنها تعداد رأی مشخصی در تسلا، اسپیسایکس و سولارسیتی دارم و بازار برای این حق رأی ارزش تعیین میکند.» البته ماسک «بهشرطی که از روشهای اخلاقی و با رفتارهای درست انجام شود» مشکلی با کسب ثروت ندارد، اما این موضوع انگیزه اصلی او بهشمار نمیرود.
واضح است که این رویکرد جواب داده است. کسی که الهامبخش شخصیت تونی استارک یا همان آیرونمن در جهان سینمایی مارول بوده، مشخص است که ثروت نقش مهمی در زندگیاش دارد. بخش بزرگی از ثروت فعلی او ناشی از عملکرد فوقالعاده تسلا بوده که در سال اخیر با رسیدن به ارزش بازار ۷۰۰ میلیارد دلاری تبدیل به ارزشمندترین شرکت خودروسازی جهان شده.
با این پول میتوانید فورد، جنرالموتورز، بامو، فولکسواگن و فیات کرایسلر را بخرید و کماکان پول اضافی برای خریدن فراری داشته باشید. اما او در آستانه ۵۰ سالگی فکر نمیکند ثروتمند بمیرد. احتمالا بیشتر ثروتش صرف احداث پایگاهی در مریخ خواهد شد و تعجبی نخواهد داشت اگر این پروژه تمام ثروت او را ببلعد.
۲. اشتیاق داشته باشید
طرح پایگاه مریخ بهخوبی کلید موفقیت در نظر ایلان ماسک را نمایش میدهد. او میگوید: «آدمها میخواهند آینده بهتر باشد. آدمها چیزهای جدید و هیجانانگیزی که زندگی را راحتتر میکنند، دوست دارند. من انتظار داشتم سفر ما به ماورای زمین ادامه پیدا کند. انسانها روی مریخ فرود بیایند، پایگاهی در ماه داشته باشیم و میدانید؛ پروازهای منظم به مدار زمین برقرار باشد.» وقتی این اتفاق نیفتاد، ماسک پروژه «واحهای در مریخ» را کلید زد. واحه به نقطهای سرسبز در میان صحرا گفته میشود. هدف این پروژه فرستادن یک گلخانه کوچک به سیاره سرخ و ایجاد هیجان عمومی در مردم درباره اکتشاف فضایی بود تا دولت آمریکا متقاعد شود بودجه ناسا را افزایش دهد.
در گیرودار این پروژه بود که ماسک فهمید مشکل «نبود اراده» نیست، بلکه «نبود راهحل» است. فناوری فضایی بسیار گرانتر از آنچه باید، شده بود. همین جرقه باعث تاسیس اقتصادیترین تجارت پرتاب ماهواره جهان یعنی اسپیسایکس شد. نکته اینجاست که انگیزه اصلی کسب درآمد بیشتر نبود، بلکه هدف رساندن پای انسان به کره مریخ بود.
ماسک به خودش بیشتر بهچشم یک مهندس نگاه میکند تا سرمایهدار و انگیزه او برای ادامه تلاش، نه پولدار شدن، که حل مشکلات فنی است. از نظر او معیار سنجش پیشرفت این موضوع است، نه دلارهایی که در بانک دارید. او میداند هر چالشی که توسط یکی از تجارتهای او رفع میشود به تمامی افراد دیگری که میخواهند همان مشکل را حل کنند کمک میکند و این چرخه ابدی است. به همین دلیل هم او تمامی حقوق مالکیت معنوی فناوریهای تسلا را عمومی کرد تا روند توسعه خودروهای الکتریکی شتاب بیشتری بگیرد.
۳. از آرزوهای بزرگ نترسید
یکی از جذابترین نکات تجارتهای ایلان ماسک، جسورانه بودن آنهاست. او میخواهد صنعت خودروسازی را متحول کند، مریخ را مسکونی کند، قطارهای فوقسریع در تونلهای خلأ بسازد، هوش مصنوعی و ذهن انسان را یکپارچه کند و صنایع انرژی خورشیدی و باتری را گسترش دهد.
تمامی این ایدهها یک فصل مشترک دارند؛ تمام پروژههای ماسک از آن دست فانتزیهای آیندهنگرانهای هستند که در مجلات کودکان در دهه۸۰ میلادی دیده میشد. اسم تجارت حفاری ماسک The Boring Company است. او هیچ تلاشی برای پنهانکردن این نکته ندارد که فیلمها و کتابهایی که کودکی او در آفریقای جنوبی را پر میکردند، الهامبخش بسیاری از طرحهایش بودهاند.
تمامی اینها مقدمهای برای پند سوم ماسک در تجارت است: بلندپرواز باشید. به نظر ماسک ساختار بسیاری از شرکتها براساس آرزوهای کوچک بنا شده است. بهگفته او «شرکتهای بسیاری روند رشد گامبهگام را انتخاب میکنند. اگر شما مدیرعامل یک شرکت بزرگ باشید و هدفی که در نظر میگیرید تنها بهبودی جزئی نسبت به وضع موجود باشد، حتی اگر پروژه بیش از آنچه باید طول بکشد یا به نتیجه نرسید هم، در مظان اتهام نخواهید بود. میتوانید بهسادگی بگویید تقصیر از من نبود و مشکل از تامینکنندگان بوده است.
اگر جاهطلب باشید و بخواهید تغییری اساسی نسبت به وضعیت موجود ایجاد کنید و به نتیجه نرسید، قطعا اخراج خواهید شد.» از نظر او به همین دلیل بسیاری از شرکتها بر بهبود مستمر محصولات خود تمرکز میکنند و جرأت اندیشیدن به محصولات کاملا جدید را ندارند. بنابراین توصیه ماسک این است که اطمینان حاصل کنید وقتتان را صرف «کارهای واقعا مهم» میکنید.
بیشتر بخوانید: موسس شرکت تسلا کیست
۴. خطرپذیر باشید
این مورد دیگر برای همه روشن است. برای دستیابی به نتایج خوب باید خودتان هم در کار شریک باشید، هرچند ماسک خطرهای بیشتری را به نسبت سایرین به جان خریده است. وقتی در سال۲۰۰۲ ماسک سهام خود در دو تجارت اول خود یعنی PayPal و Zip2 را فروخت، در اوایل ۳۰سالگی بیش از ۲۰۰ میلیون دلار ثروت داشت. او میگوید قصد داشت نصف ثروتش را در تجارت سرمایهگذاری کرده و نیمه دیگر را برای خود نگه دارد. هرچند روند وقایع با او همراه نبود و در سال ۲۰۱۶ به سختی توانست از تاریکترین روزهای دوران کاریاش فاصله میگرفت. شرکتهای جدیدش به انواع و اقسام مشکلات برخوردند و بحران اقتصادی سال۲۰۰۸ هم تبدیل به قوز بالای قوز شده بود.
ماسک در این باره میگوید: «من انتخاب سختی در پیش داشتم. میتوانستم پولم را نگه دارم و بگذارم شرکتها منحل شوند، یا باقی پولم را هم در این شرکتها سرمایهگذاری کنم تا شانسی برای بقا داشته باشند.» او تمام پولش را وارد کار کرد، تا جایی که در مقطعی برای تامین هزینههای روزمره ناچار به قرض گرفتن از دوستان و آشنایان شده بود. ولی آیا فکر میکنید تصور ورشکستگی عذابش میداد؟ به گفته خودش «ممکن بود مجبور شوم بچههایم را به مدرسه دولتی بفرستم، ایرادی ندارد، من خودم به مدرسه دولتی رفتم.»
۵. منفیبافها را ندیده بگیرید
یکی از چیزهایی که ماسک را شگفتزده کرده بود – در سال۲۰۱۴ معلوم بود هنوز خیلی بابت آن عصبانی است– شادی بسیاری از صاحبنظران و مفسران اقتصادی از مشقتهایی بود که او تحمل میکرد. شاید مردم میخواستند او شکست بخورد، چون جاهطلبی او ممکن است به نظرشان گستاخانه باشد. او این نظر را قبول ندارد: «فکر میکنم گستاخی یعنی اینکه ما بهجای آنکه بگوییم قصد داریم این کار را بکنیم و نهایت تلاشمان را بهکار میبندیم، میگفتیم قطعا این کار را انجام میدهیم.» این نکته ما را به پند بعدی ماسک برای موفقیت در تجارت میرساند: به حرف منفیبافها توجه نکنید.
ماسک فکر نمیکرد روزی تسلا یا اسپیسایکس به سودآوری برسند و واقعیت این است که هیچ کس دیگری هم چنین تصوری نداشت. اما او حرفهای منفی را ندیده گرفت و به کار خود ادامه داد. چرا؟
یادتان باشد او کسی است که معیار موفقیتش مسائل مهمی است که موفق به حل آن شده، نه مقدار ثروتی که کسب کرده است. به این فکر کنید که چنین دیدگاهی چه آرامش خاطری در فرد ایجاد میکند. او نگران نیست به خاطر شکست خوردن قمارهای بزرگ اقتصادیاش در چشم دیگران احمق جلوه کند، بلکه درپی تحقق بخشیدن به ایدههای بزرگ است.
۶. از زندگی لذت ببرید
اگر به پندهای این راهنما عمل کنید و کمی بخت با شما یار باشد، شما هم فوقالعاده ثروتمند و مشهور خواهید شد. سپس، میتوانید کمی به خودتان بپردازید. ایلان ماسک یکی از معروفترین معتادان به کار است. او مدعی است در دورانی که سعی میکرد فرآیند تولید تسلا مدل ۳ را راه بیندازد تا ۱۲۰ ساعت در هفته کار میکرد، اما پس از آن دوران بهنظر میرسد او کمی درحال لذت بردن از زندگی است.
او در این سالها با روابط جنجالی، ماریجوانا کشیدن روی آنتن زنده و توییتهای پرحاشیهاش توجهها را به سمت خود جلب کرده است. با این حال رفتار غیرقابلپیشبینی او از قرار تاثیر منفی بر عملکرد کاریاش نداشته و این کارآفرین موفق جاهطلبتر از همیشه است.
او کل روزش را کار میکند
ایلان ماسک به عنوان یکی از ده شخصیت تأثیرگذار جهان انتخاب شده است. او جزو افرادی ست که زندگی اش را وقف کارش کرده به طوری که به طور میانگین در یک هفته ۸۰ تا ۱۰۰ ساعت کار میکند. او مدیریت شرکتهای زیادی را به عهده دارد، از این رو مجبور است که در یک روز روی چندین پروژه اش وقت بگذارد. او یک بار در مصاحبهای گفت: «من تمام روزم را کار میکنم. من دوست ندارم که روی صندلی بنشینم و صبحانه بخورم، به نظر من این کار وقت تلف کردن است.» به احتمال زیاد برای این که او بتواند از مغزش کار بکشد، به جای وعدههای غذایی، از اسنکهای مقوی در طول روز مصرف میکند.
او به تبلیغات اعتقادی ندارد
از آنجا که ایلان ماسک یکی از تاثیرگذارترین و موفقترین کارآفرینهای عصر حاضر است، ما نیز به روشها و پیشنهادهای او در زمینه کسب و کار اطمینان داریم. اما یکی از عجیبترین طرز فکرهای او در این زمینه، نداشتن تبلیغات است. همانطور که میدانید، فروش محصولات یک شرکت بدون تبلیغات کافی، کار سادهای نیست، به خصوص در ماههای اول که هیچ کس از آن اطلاعی ندارد. اما ایلان معتقد است که هنگام فروش محصولات، ما نباید نگران مارکتینگ آن باشیم. به جای تبلیغات باید روی کیفیت محصولات تمرکز کنیم. باورش سخت است که برندی بدون تبلیغات بتواند فروش خوبی داشته باشد، اما هر چه باشد ایلان توانسته بدون آن به موفقیتهای زیادی را کسب کند.
او با فالوورهایش در توییتر در تماس است
چهرههای مشهور جهان، به دلیل مشغله زیاد و طرفداران زیادی که دارند، قادر نیستند با تک تک هوادارانشان در ارتباط باشند. آنها تنها در مصاحبهها و لایوهای اینستاگرام میتوانند برای چند دقیقه جواب سوالات هوادارانشان را بدهند. اما ایلان با همه مشغله کاری که دارد، با اکثر فالوورهای توییترش در تماس است. او حدود ۲۳.۷ میلیون فالوور در توییتر دارد، اما سعی میکند که هر روز به سوالات آنها پاسخ دهد. علاوه بر آن، او به دایرکتهای هواداران و مشتریانش نیز با حوصله پاسخ میدهد. به اعتقاد او: «تک تک فالوورهایم برای من اهمیت دارند، از این رو برای آنها وقت میگذارم.»
او مدام در حال کتاب خواندن است
ایلان در بیشتر مصاحبه هایش اعتراف کرد که به کتاب خواندن اعتیاد دارد. او این عادت را از زمان کودکی داشته است. یعنی زمانی که کودکان به فکر بازی و شیطنت بودند، او یک گوشهای مینشست و کتاب میخواند. او در آن زمان حتی خواندن دایرةالمعارف را نیز به پایان رساند. کتاب مورد علاقه او «راهنمای مسافران مجانی کهکشان» میباشد. ایلان در این باره میگوید: «من به این نتیجه رسیدم که ما باید دانش مان را بالا ببریم تا بتوانیم ذهن خلاق تری داشته باشیم و سوالات بهتری بپرسیم.» ما نیز با ایلان موافق هستیم، اما در عصر پست مدرن، ما آنقدر درگیر مشکلات مان هستیم که یادمان میرود به خودمان بها دهیم، کاری که ایلان از همان دوران کودکی کرده و نتیجه اش را نیز در بزرگسالی گرفته است.
او برای بیان مشکلاتش صبر نمیکند
در اکثر شرکتها گفته میشود که کارمندان نگرانی و مشکلات خود را با مدیران شان در میان بگذارند. این پروسه معمولا زمان بر است و یک کارمند باید روزهای زیادی را برای دیدار با مدیرش به انتظار بنشیند. حتی اگر او موفق به این دیدار شود، معمولا باز هم تغییری در وضع موجود ایجاد نمیکند. حتی ارتباط موثر میان مدیران نیز از بین رفته است. ایلان ماسک، اما راه حل بهتری را در پیش گرفته، او اعتقاد دارد که کارمندان نباید مشکلات شان را با مدیرانشان به طور مستقیم در میان بگذارند، بلکه باید آن را به مسئولین، بالا سریها یا حتی کارمندان دیگر منتقل کنند. با این شیوه کار نیز سریعتر پیش میرود.
به جلسات کاری اعتقادی ندارد
اگر چه اکثر مدیران جلسات کاری را بسیار مهم و به عنوان پل ارتباطی میان کارمندان و مدیران میدانند، اما ایلان ماسک اعتقاد دارد که این کار وقت تلف کردن است. او به جای جلسات کاری، هر سال ایمیلهایی با موضوع رازهای موفقیت در محیط کاری را برای تمام کارمندانش ارسال میکند. از نظر او: «جلسات کاری یکی از نقطه ضعفهای شرکتهای بزرگ است که به نظر من با گذشت زمان بد و بدتر میشود. تنها در شرایطی که یک خطر بزرگ شرکت را تهدید کند، برپا کردن چنین جلساتی لازم است.»
روابط اجتماعی بالا را مهمترین اصل در استخدام میداند
زمانی که ما برای اولین بار فردی را ملاقات میکنیم، یک انرژی از او میگیریم که تاثیر زیادی در تصمیم گیریهای بعدی مان دارد. این موضوع در مصاحبههای کاری نیز اهمیت زیادی دارد. از نظر ایلان آنچه در برخورد مهم است، روابط اجتماعی بالا میباشد. از آنجا که تک تک کارمندان یک شرکت در کل مجموعه تاثیرگذارند، مهارت برقراری ارتباط آنها با دیگران نیز اهمیت مییابد. به گفته ایوان: «افرادی که صدای خوبی دارند، دامنه لغات زیادی دارند و در یک کلام به زیبایی حرف میزنند، شانس بیشتری در استخدام در شرکت تسلا دارند.»
پول برای او پایان بازی نیست
در حرفه ایلان، پول حرف اول و آخر را نمیزند. او به جای این که تمرکزش را روی پول بگذارد، به آینده فکر میکند. او میخواهید چیزی بیش از پول را به دارایی هایش اضافه کند. او مدام در تلاش برای حل مشکلاتی ست که ممکن است در آینده زندگی بشر را به خطر بیاندازد. اگرچه حل کردن برخی از بزرگترین مشکلات بشر نیاز به پول دارد، اما او پول را اولویتی در زندگی اش نمیداند.
او به هیچ قانونی پایبند نیست
زمانی که شما برای استخدام در مصاحبهای شرکت میکنید، یکی از سوالهایی که از شما میپرسند این است: «آیا میتوانی به قوانین پایبند باشی؟» مطمئنا شما برای این که مرحله استخدام را با موفقیت پشت سر بگذرانید، میگویید: «بله». این جواب شاید برای اکثر شرکتها جوابی قابل قبول باشد، اما برای ایلان، خیر. در واقع او مدیری ست که به برپایی قوانین شرکت اعتقادی ندارد. او ترجیح میدهد که در لحظه و با توجه به احساس و منطق اش در همان زمان، تصمیم بگیرد. به اعتقاد او، دنبال کردن غریزه برای رشد فردی و به تبع رشد شرکت، اهمیت زیادی دارد.
منبع: therichest